خدا خودت نوشتی برام پس قشنگش کن...پست آخرم

ساخت وبلاگ

سلام وقتت بخیر....

امسال تموم بشه ۳ سالی میشه ازت خبری نیست....یا ازدواج کردی یا کلن من سرکار بودم ....تو این سالها با خودم و زمین و زمان جتگیدم که بگم تو را دوست دارم و بگم نمیتونم فراموشت کنم....آره نمیتونم‌...داروی اعصاب خوردم واسه حالم کلی خب این دل نتونست ازت دل بکنه.....چرا آخه من؟ چه بدی در حقت کردم؟؟؟

صداقت داشتم و پای دلم بودم....فقط هرچی سعی کردم بهت نزدیک بشم دور شدیم و کلی بدی و بیراه شنیدم دنبال مقصر نبودم و نیستم.....

فقط موندم چرا آخه این تنهایی اینکه هیچ کسی را نمیتونم حتی نگاه کنم چه برسه فکر کردن....جوری تو ذهن و خونم ریشه کردی .... نمیتونم کسی بیاد تو زندگیم‌..با همه اطرافیانم دعوا کردم....میفهمی دوست داشتن را؟؟ درک میکنی....

امسال میشه ۳ سال دوریت و بی خبری.... امسال تموم بشه میرم واسه همیشه فعلن درگیر کارهای حقوقی بابامم تو ارثیه که بهش میرسه ...تموم بشه جمع میکنم میرم واسه همیشه....تو اگر میخواستی بیای تا الآن اومده بودی...ازدواج کردی رفتی...شایدم بچه دار شدی .... تو واسه همیشه رفتی ولی خب مخ من رد داده باور نمیکنه.... چطوری قبول کنم سرکار بودم.....این همه مدت نتونستم باور کنم...

باور کرده بودم الآن تنها نبودم .....خدا خودت خلاصم کنن از این زندگی میدونی خدا خستم...بهت قل نداده بودم ایکاش هم قل موندن و هم کاراحمقانه.....خدایی خستم از همه چی....زندگی چی داره حالم بهم میخوره از این زندگی...

یادمه گفتی اگر تا آخر عمرتم تنها باشی زنم نمیشی...یه همچین چیزی گفتی یادمه منظورت بود برم یا هرچی....تو این همه سال سرکارم گذاشتی هیچ جوری تو کتم نمیره....

امسال تموم بشه باید برم.... تو اگر‌میخواستی سراغ بگیری اینجا بود گوشیم ولی خب هیچی...حتی تولدممم یادت نبوده و نیس....همیشه تنهام....

این تنهایی با مردنم تموم نمیشه.... این مدت فقط گذروندم خدا میدونی زندگی نکردم از ته دل نخندیدم آخرین خندم با تو بود....ولی تا دلت بخواد بغض و گریه داشتم و دارم همش....

خدا چرا باید من اینجوری بشم چرا باید .....من حرفم زدم پاش موندم.....

رفتی دمت گرم اسگار زندگی و روزگار حق تو شده که یه عمر منا گذاشتی سرکار....هنوزم قبول نمیتونم بکنم سرکار رفتم...عشقم یه طرفه بوده ...ولی خب وقتی اثری ازت نیست یعنی همین....

امسال تموم بشه یعنی بشه سال ۱۴۰۳ دیگه اثری از م تو نت و اونم اینجا نیست....چون میخوام غیب بشم این بار فرق داره باید برم یه جای جدید محیط جدید تا شایدم حالم درست بشه.....خستم از روزای تکراری و حال مزخرف همیشگی....میخوام عوض بشه زندگیم و حالم....اگر دلت بود میومدی ولی تو جدی جدی رفتی..‌‌

پس منم میرم.....بهتره برم دنبال زندگیم....بای

...

کامنتهای دوستات را بخون....میخوان اذیت کنن حسودا...نمیدونم کجاشون میسوزه....چرا اصلن کسی باید جز من و تو تصمیم بگیره و بنویسه‌....

تنها...
ما را در سایت تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zzeneo بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 22:21