فراموش نمیکنم بی تفاوتی و کارهایی که در حقم کردی..

ساخت وبلاگ

حرف زیاد دارم ولی خب حوصله حرف زدن با کسی مثل تو را ندارم...

برات ارزش قائل بودم ولی تو برام هیچ ارزشی قائل نبودی...

دیگه سراغمو نگیر...

میخوام همه چیزما از اول بسازم واسه همین دارم خراب میکنم هرچی ازت هست و دارم تو ذهنم....

باید خراب بشه تا از اول ساخته بشم...

اینا بدون بخشیدمت و ولی فراموش نکردم باهام چیکار کردی....بقیه آدمهایی که دخالت کردن حواله کردم به خدا...‌

تو

رفتی چند سال روحی شکنجه شدم...همینقدر بدون دکتر اعصاب و مغز رفتم تازه دارم خوب میشم آخراشه....

الآن خیلی وقته به این نتیجه رسیدم که برام تموم شدی...چون خیلی فرقها داریم باهم...

من و تو و خانواده ها....واسه همین دیگه دنبال این نیستم بدونم سمت تو چه خبری هست....چون این همه سال سکوتت یعنی رفتن و تموم شدن...

منم تموم گردم هرچی که بوده....خیلی چرا ها تو ذهنمه...چرا بازیم دادی.... چرا بهم بی احترامی کردید....به منی که صداقت داشتم....ولی خب هرکسی یه ذاتی داره....شما ها هم......... همینقدر بدون زندگیم قراره جوری بشه گه خوب و عالیه برام‌...

و خدا برام قراره قشنگش کنه....تو این زندگی و دل جایی نداری....خودت رفتی و منم تموم گردم همه چی را....

برات از خدا میخوام خودش زندگیتا درست کنه...

موفق باشی من اهل نفرین کردن نیستم مثل مادرت یا پدرت وبرادرت که فوش دادن....چون ذاتم اینجوری نیست...

همیشه قرار نیست همه چی خوب پیش بره...بعضی مواقع باید تموم گرد تا درست بشه...منم تموم میکنم...

.

.

حرفی دیگه ندارم...یاعلی

دیگه اینجا هیچوقت نمیام و دلیلی ام ندارم بیام...چون زندگی من ربطی به اینجا و کسی نداره...هرکسی با لیاقتش روبرو میشه.... و اعمال و رفتارش که داره براش تعیین کننده اس...

منم خدا برام قشنگش میکنه...

خدانگهدار تا ابد....


برچسب‌ها: تا ابد رفتم , میخوام ازت سراغ نگیری , به سلامت واسه همیشه

تنها...
ما را در سایت تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zzeneo بازدید : 12 تاريخ : شنبه 12 اسفند 1402 ساعت: 12:42