میدونم نمیایی چون اگر میخواستی بیایی خبری میشد

ساخت وبلاگ

چند باری فال خوندم از اینها که تو اینستا هست زده بود که کسی به یادته شبیه تو بود ولی کلی بود...

Mostamostafa_ahmadpoor1991s

پیج اینستامه بالا.....بازم نمیایی میدونم..تو فال ها زده بود نگرانی از برخورد من سر غرورت نمیایی...ولی نگران این چیزها نیستم و دلیلت اینا نیست...تو اصلن نمیایی......شاید عذاب وجدان داری یا نگران برخورد منی‌....من بی احترامی و توهین بلد نیستم بلد بودم جواب خانواده و برادرت را میدادم...ولی هیج کاری نکردم تا خودشون متوجه بشن....

تو میخواستی بیایی یا از خودت خبری بدی....تا این مدت اوکی بود....منم زیاد تو گذشته و قولی که بهت دادم موندم....واسه همین خیلی آدمها تو ذهنم بی ارزشن...و نمیتونم کسی بیاد تو زندگیم باید...یاد بگیرم تو رفتی و برگشتی نداری....

این همه سال سکوت تو یعنی فراموش شدن من ....واسه همین من باید یاد بگیرم دل کندن و رفتن را....باید بدونم قولی که بهت دادم فراموش کنم.... من خیلی تلاش کردم ولی خب نشد...دلیلش را تاحدودی میدونم مادرت دعا و طلسم گرفته و .... قرار نیست باهات باشم....چون نذاشتن و گره روی گره انداختن تو این داستان.... منم واسه همین باید برم...روی خودم کار کنم.....از خدا میخوام کسی را سر راهم بذاره که درکم کنه....مراقب خودت باش...تا آخر امسال منتظرتم بعدش دیگه اثری ازم نیست...


برچسب‌ها: خودت میگی برم , چرا نمیایی , میخوای برم , پس حرف بزن بمونم

تنها...
ما را در سایت تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zzeneo بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 19:50